Listen carefully
چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۴۰۰، ۰۶:۰۴ ب.ظ
مدت نسبتا طولانی بود که این ساعت از خانه بیرون نیامده بودم
همه چیز مثل سابق است
یادم هست که به او گفتم زمان زیادی زنده نمیمانم
پوزخندی زد
اما حال را ببین
من مردهام و سایهام در شهر پرسه میزند
- ۰۰/۰۵/۲۷
خیلی وقتها با گفتن اینکه دیگر زنده نمی مانم طرف را به وادی میبریم که منتظر تماشا مرگمان است