Berry on that fat man
يكشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۹:۳۹ ق.ظ
به سوی محل کار
موسیقی گوش می دادم و پیاده می آمدم
روز بدون خودرو
خدای من، چقدر محیط زیست را دوست دارم
درختان سبز را ببین
نسیم ملایم را حس کن
چه زندگی خوبی دارم
همه چیز عالی است
اینها را می گفتم و به تمسخر به خودم می خندیدم
ناگهان
از همه شما ها متنفرم
این را به عابرین گفتم
بعد شروع کردم اسم خواندن:جناب گیلمور شما نه، برادران دوپلانتیه شما هم نه، هنس زیمر هم نه، کرک همت هم نه، نیک میسن هم نه، کلینت منسل هم نه، برادران کاوانا هم نه و...
همینطور ادامه دادم
نیم ساعت بعد به محل کار رسیدم
هنوز یک دهم اسامی را هم نام نبرده بودم
فکر می کنم بیشتر از آنکه متنفر باشم، دوست می دارم
- ۰۰/۰۲/۲۶