سرزمین های پَست

سوی دیگر،ترحمی به عصیان در توده ای از طغیان

سرزمین های پَست

سوی دیگر،ترحمی به عصیان در توده ای از طغیان

اما به یاد بیاور 

آن روز سرد زمستانی

در آن مکان که هیچکس نبود 

یادت هست؟

یادت هست هر دو می خندیدیم برآنچه که بر ما گذشته بود

از اعماق وجودمان می خندیدیم و هر دو می دانستیم چه به سرمان آمده و خواهد آمد

تو هم حرکت آرام پاکی را در لوله هایی که در زیر حجم باریکی از گَچِ نَم زده قرار داشت دیده ای

من هم دیدم 

و برای همین بود که با خنده، زار می زدیم

  • Syd Just syid

پنجمین شبانه روزی است که نخوابیده ام

فکر ها بیشتر و بیشتر 

مغزم در حالت انفجار است 

با او چه کنم؟ 

 

 

  • Syd Just syid

I'll see you on the dark side of the moon 

  • Syd Just syid

اگر گذشته ات را در حال نمی بینی، احساس خوبی داری 

اگر فکر کردنت در روز بیشتر از 2-3 ساعت نیست، احساس خوبی داری

خوشحال باش

احساس خوب و نه زندگی خوب

زندگی هرگز خوب نبوده و نخواهد بود

 

پرسید آینده ات را چگونه می بینی؟

گفتم:مانند گذشته

 

هرطور که فکر می کنم جوابی جز نیستی پاسخم را نمی دهد

  • Syd Just syid

الله اکبر 

همه مرا پس می زنند

الله اکبر 

می خندم

الله اکبر از این خنده

  • Syd Just syid

خوب امشب چهارمین شب است

چهارمین شب که حتی برای دقیقه ای خواب نداشته ام

پس مطالب را زیاد جدی نگیر

گاهی خودم هم تعجب می کنم که چگونه راه میروم؟ چگونه کار می کنم؟ 

بعد یادم می آید که من زنده نیستم

 

  • Syd Just syid

چرا این بشر توانایی انجام ندارد؟

چرا از همین ارتفاع نمی شود؟

مطمئنم که زنده نمی مانم 

اما نمی توانم 

من همیشه بگونه دیگری به مرگ فکر کرده ام

 

  • Syd Just syid

الله اکبر 

  • Syd Just syid

الله اکبر 

  • Syd Just syid

Looking like a model On the cover of a magazine

  • Syd Just syid