تصمیمم را گرفتم
- ۰ نظر
- ۲۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۶:۰۵
با خودم فکر می کنم
می گویم لعنت به هرچه منطق و عقل
به او پیام بدهم
هر چه که هست را برایش بنویسم
اما باز صدایی درون سرم می گوید:نه تو آدم منطقی هستی
نباید این کار را بکنی
مانند همیشه فرمان آن صدا را اجرا می کنم
اما این فشار را هیچگاه تجربه نکرده ام
این جنگ خیلی سخت تر است
امروز تعطیل است
هوا گرفته است
قطراتی باران
دشنه ای در قلب
سیگاری بر لب
و مغزی به هجران
آن زمان که غمگین ترین کارگردان برای غمگین ترین فیلمش درخواست موسیقی کند،
به تو فکر می کنم و موسیقی فیلمش را می سازم
و آن فیلم دیگر غمگین نیست
بدون مقدمه
اما من هنوز هم به او فکر می کنم
گاهی به این فکر می کنم که فکر می کنم که به او فکر می کنم
اما اگر حتی فکر کنم که فکر می کنم که به او فکر می کنم، باز هم دارم به او فکر می کنم